بازاریابی آنلاین قابل اندازه گیری است.
این احتمالاً تنها رایج ترین ادعایی است که همه درباره دیجیتال مارکتینگ می شنوند ، و من نمی توانم تعداد دفعاتی را ببینم که سخنرانان کنفرانس راجع به آن صحبت کرده اند (البته ، من خودم هم این کار را کرده ام).
منظورم این است که به آن دایناسورهای آفلاین نگاه کنید ، بحث ادامه دارد. همه آنها می دانند که نیمی از هزینه هایشان به هدر می رود - آنها فقط نمی دانند کدام نیمی است.
شاید شوخی با ما بازاریابان دیجیتال باشد ، که تنها 41 درصد از کل تبلیغات جهانی را در سال 2017 پس از سالها رشد قوی به دست آورده ایم.
متأسفانه ، در حالی که در حال جستجوی مدل های اسناد و ردیابی بین دستگاه ها بودیم ، به طور تصادفی یک سوگیری شناختی مشترک انسانی را ایجاد کردیم که ما را در مقادیر ناچیز نگه داشت ، سطل های پول را روی میز گذاشت و تأثیر و دسترسی ما به C را به طور اساسی کاهش داد. -سایت
و بدتر این است که ما خودمان را متقاعد کرده ایم که این بخش مهمی از چیزی است که بازاریابی دیجیتال را عالی می کند. ساده ترین راه برای مشاهده این امر این است که بدانیم ، برای اکثر ما ، من بسیار شک دارم که اگر تمام توانایی اندازه گیری ما را حذف کنید ، سرمایه گذاری دیجیتال مارکتینگ خود را به هیچ وجه کاهش نمی دهیم.
در حقیقت ، البته ، ما به هیچ وجه به اندازه گیری تمام مزایای اکثر کارهایی که انجام می دهیم ، نزدیک نیست. ما مطمئناً آخرین کلیک ها را ردیابی می کنیم و در ردیابی هر گونه کلیک در مسیر تبدیل در همان دستگاه بد نیستیم ، اما عموماً از ضبط آن مضطرب هستیم:
هر اتفاقی که در دستگاه دیگری رخ می دهد
تأثیرات آگاهی از نام تجاری که منجر به بهبودهای بعدی در نرخ تبدیل ، میانگین ارزش سفارش یا ارزش مادام العمر می شود
مزایای نمایان بودن یا نمایشهایی که روی آنها کلیک نشده است
به طور کلی میل به نام تجاری
سوگیری شناختی که ما را به بیراهه می کشاند
همه اینها بدان معناست که بازدهی که ما گزارش می دهیم ، مستقیم ترین بازده است. این باید خوب باشد - این فقط یک ارزش واقعی است ("این فعالیت حداقل این مقدار ارزش را برای نام تجاری ایجاد کرده است") - اما تعصب شناختی "لنگر انداختن" به این معنی است که با ذهن ما و ذهن مشتریان ما درگیر می شود. لنگر انداختن فرایندی است که به موجب آن ما بر روی اولین عددی که می شنویم متمرکز می شویم و متعاقباً ناشناخته ها را بیشتر از آنچه که باید به عدد لنگر نزدیک می کنیم. آزمایشات مشهور نشان داده است که حتی نشان دادن یک عدد کاملاً تصادفی به افراد می تواند برآوردهای بعدی آنها را بالا یا پایین بکشد.
بنابراین حتی اگر ارزش واقعی فعالیت ما 10 برابر مقدار اندازه گیری شده باشد ، ما برآورد مقدار واقعی را بسیار نزدیک به بتن واحد و عدد دقیقی که در طول مسیر شنیده ایم ، گیر نخواهیم داشت.
این امر منجر به این می شود که مقدار اندازه گیری شده به عنوان سقف ارزش واقعی در نظر گرفته شود. سوگیری های دیگر مانند ابتکاری در دسترس بودن (که منجر به این می شود که احتمال مواردی که به خاطر سپردن آنها آسان است را بیش از حد نشان دهیم) به این معنی است که ما تمایل داریم به روش های واضح در نظر بگیریم که اندازه گیری ارزش مستقیم می تواند مبالغه آمیز باشد و به یک طرف واگذار کنیم. تمام ارزش اضافی اندازه گیری نشده
این اشتباه واقعاً بزرگ شد زیرا خوشبختانه/متأسفانه ، بازده اندازه گیری شده در دیجیتال اغلب برای توجیه حداقل سطح معقول فعالیت کافی بوده است. اگر چنین نبود (فکر کنید تعداد بسیار ناچیزی از افرادی که تابلو تبلیغاتی را می بینند و بلافاصله در هفته بعد ماشین می خرند ، در حالی که قصد انجام این کار را نداشتند) ، مجبور می شدیم در مورد دیگران بیشتر صحبت کنیم. فواید. اما ما نبودیم بنابراین ما با تنبلی در مورد ارزش اندازه گیری شده و در مورد اندازه گیری به عنوان یک مزیت و متمایز کننده صحبت کردیم.
تهدیدهای تکیه بر اندازه گیری دقیق
ما نه تنها کل اعتبار (به عنوان مثال پول نقد) را روی میز می گذاریم ، بلکه منجر به تهدیدهای اندازه گیری به عنوان تهدیدهای وجودی برای کل فعالیت های بازاریابی دیجیتال می شود. ما می دانیم که تهدیدهای فزاینده ای برای اندازه گیری دقیق وجود دارد ، از جمله تغییرات نظارتی ، تکنولوژیکی و رفتار کاربر:
GDPR و سایر مقررات حریم خصوصی کارهایی را که ما مجاز به انجام آن هستیم ، محدود می کند (و با پیشرفت سیستم عامل ها ، آنچه را که می توانیم انجام دهیم)
ویژگی های حریم خصوصی در محصولات بیشتری گنجانده شده است ، توسط مصرف کنندگان باهوش اضافه شده یا به سادگی بیشتر به طور پیش فرض فعال می شوند ، حتی بزرگترین شرکت جهان حریم خصوصی را به عنوان تمایز اصلی اعلام می کند.
کاربران همچنان میزان تحقیق و خرید خود را در چندین دستگاه افزایش می دهند
در مقایسه با اوایل ظهور گوگل ، فقدان داده های تجزیه و تحلیل در سطح کلمات کلیدی و افزایش (ارائه نشده) به این معنی است که ما از جزئیات بسیار کمتری نسبت به زمانی که روایت اندازه گیری قابل نوشتن بود استفاده می کردیم.
حال ، تصور کنید که ترکیب این روندها به این معنی است که شما 100٪ تجزیه و تحلیل و داده های خود را از دست داده اید. آیا این بدان معناست که هدایتان متوقف شده است؟ آیا بلافاصله وب سایت خود را خاموش می کنید؟ بازاریابی را متوقف کنید؟
من پیشنهاد می کنم که پاسخ همه اینها "نه" است. بازاریابی دیجیتال ارزش زیادی فراتر از توانایی ردیابی تعاملات خاص دارد.
بدیهی است که ما دیدگاه های قابل اندازه گیری خود را به صفر نمی بینیم ، اما به دلایلی که در بالا اشاره کردم ، ارزش این را دارد که به همه راه هایی که فعالیت های ما ارزش افزوده می دهد ، چگونگی بروز این ارزش و راه هایی برای اثبات آن فکر کنیم.