اخبار دیجیتال مارکتینگ

در این بلاگ میخواهم آموزش ها و اخبارهای حوزه دیجیتال مارکتینگ را به اشتراک بزارم

اخبار دیجیتال مارکتینگ

در این بلاگ میخواهم آموزش ها و اخبارهای حوزه دیجیتال مارکتینگ را به اشتراک بزارم

من سعی میکنم اندوخته های خودم را به همراه مقالاتی که میخوانم در حوزه دیجیتال مارکتینگ، بازاریابی اینترنتی و بازاریابی آنلاین و کسب درآمد از اینترنتی و کسب و کار اینترنتی در اختیار شما عزیزان قرار دهم

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استراتژی بازاریابی اینترنتی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

اگر آن را درک کنید ، استراتژی دیجیتال مارکتینگ به اندازه کافی سخت است. اگر این کار را نکنید ، حتی سخت تر است.

اگر آن را درک کنید ، متوجه می شوید که از قسمت های متحرک زیادی تشکیل شده است. اگر این کار را نکنید ، بهترین نسخه ای که می توانید از آن بهره ببرید: ایجاد پیوندهای بیشتر ، نوشتن پست های وبلاگ بیشتر ، ساخت فیلم های بیشتر است. این فعالیتها استراتژی نیستند-و اگر در تمایز برنامه خود موفق نشوید ، برای همیشه کسانی را که قبل از شما شروع کرده اند یا از رقبای با بودجه بهتر عقب می افتید ، تعقیب می کنید.

من از استراتژی لذت می برم ، هم در جنبه علمی و هم در زمینه نظری و در فرصت های عملی تر که به مشتریان ما در Distilled کمک می کنم. در زیر برخی از چیزهایی که در طول راه آموخته ام ، به نظر می رسد که ممکن است مفید واقع شوند ، به ویژه اگر صاحب مشاغل هستید ، استراتژی های بازاریابی را تنظیم می کنید یا مشاور هستید. اگر بیشتر در نقش مشارکت کننده فردی فعالیت می کنید ، پیش زمینه و مبنای مورد نیاز خود را دریافت خواهید کرد تا بفهمید که چگونه همه چیز با هم هماهنگ است و یک برنامه توسعه شخصی برای بازاریابی اینترنتی ایجاد استراتژی ایجاد می کنید.

ادامه را بخوانید و درک بهتری از معنای استراتژی ، نوع استراتژی مورد نیاز و نحوه تصمیم گیری خوب خواهید داشت. برای هر بخش ، من یک لیست خواندن نیز قرار داده ام.

استراتژی چیست؟ کسب و کار آنلاین
استراتژی های خوب ترکیبات هستند نه عناصر.

از اینجا شروع کنید:

استراتژی چیست؟
سهولت بخشیدن به استراتژی بازاریابی
یک نقطه شروع خوب برای درک استراتژی مقاله بدنام مایکل ای. پورتر است - "استراتژی چیست؟" این کاملا دانشگاهی است ، اما بسیاری از نکات کلیدی را پوشش می دهد. توصیه می کنم چند بار آن را بخوانید ؛ ارزشش را دارد.

برای درک اینکه استراتژی چیست ، دوست دارم از قیاس شیمیایی عناصر و ترکیبات استفاده کنم. یک ترکیب ترکیبی از دو یا چند عنصر است. در مورد استراتژی ، فعالیتها عناصر و استراتژی مرکب خواهند بود. من این تشبیه را به چند دلیل دوست دارم:

مهندسی معکوس یک ترکیب می تواند چالش برانگیز باشد
بسیاری از افراد در تلاش برای کپی برداری از استراتژی رقیب به دام می افتند. این به دلایل متعددی بد است ، اما یکی به ویژه که من می خواهم به آن اشاره کنم: حتی اگر فکر می کنید از بیرون می دانید که استراتژی یک رقیب چیست ، کپی موفقیت آمیز آن بسیار دشوار است مگر اینکه همه موارد را بدانید. جزئیات فردی

همانند یک واکنش شیمیایی ، مقادیر مختلف عناصر یکسان که به روش های مختلف ترکیب شده اند می توانند نتایج بسیار متفاوتی را ایجاد کنند. اغلب ، هنگامی که افراد سعی می کنند استراتژی را کپی کنند ، در واقع فقط یک عنصر یا فعالیت را کپی می کنند.


ترکیبات تنها به اندازه ضعیف ترین حلقه آنها قوی هستند
استراتژی های مختلف سطوح متفاوتی از انرژی را برای شکستن نیاز دارند. در استراتژی چیست؟ این ایده به عنوان "سیستم های فعالیت" و "مناسب" نامیده می شود. نمونه مورد استفاده خطوط هوایی Southwest است. برخی از مردم سعی می کنند استراتژی را به عنوان شعاری توصیف کنند: "مشتریان خطوط هوایی Southwest و مشتریان حساس قیمت و راحتی". این ممکن است درست باشد ، اما هیچ چیز به خصوص در مورد آن ایده سودمند نیست. مزیت رقابتی از نحوه ادغام آنها ناشی می شود:

"از طریق چرخش سریع در دروازه تنها 15 دقیقه ، Southwest قادر است پروازهای خود را طولانی تر از رقبا نگه دارد و پروازهای مکرر را با هواپیماهای کمتر انجام دهد. Southwest وعده های غذایی ، صندلی های اختصاصی ، بررسی چمدان بین خطوط یا کلاس های برتر خدمات ارائه نمی دهد. تهیه بلیط خودکار در دروازه مشتریان را تشویق می کند تا از آژانس های مسافرتی دور بزنند و به Southwest اجازه می دهد تا از سفارشات خود اجتناب کند. ناوگان استاندارد 737 هواپیما کارایی تعمیر و نگهداری را افزایش می دهد. "
این قطعات جداگانه به عنوان بخشی از یک سیستم به نظر می رسد:


برای باز کردن نسخه بزرگتر در برگه جدید ، کلیک کنید

هرچه این ترکیب پایدارتر باشد ، واکنش آن کندتر می شود
اگر بازار به طور غیرمنتظره ای تغییر کند ، یک ترکیب پایدار با تعداد زیادی اوراق قرضه ، هرچند قوی و سخت کپی می شود ، اما تطبیق آن کند است. تغییر ، مدیران را مجبور می کند تا سیستم های منابع موجود خود را برچیده و آنها را در موقعیت های استراتژیک جدید جمع آوری کنند.

"به عنوان مثال ، لیز کلایبرن ، یک شرکت پوشاک ، بر استراتژی موقعیت یابی تکیه کرد که در آن منابع تولید ، توزیع ، بازاریابی ، طراحی ، ارائه و فروش همه با هم ارتباط تنگاتنگی داشتند. اما وقتی صنعت تغییر کرد ، روابط شرکت با فروشگاه های بزرگ مختل شد. در تلاش برای سازگاری ، مدیران Claiborne منابع مانند روند "بدون تغییر مجدد" خود را که با فروشگاه های بزرگ مخالف بود تغییر دادند. اما از آنجایی که این فرایند با منابع دیگر مانند تدارکات خارج از کشور و مکانهای تولیدی دورتر در هم آمیخته بود ، فرآیند "بدون تغییر ترتیب" بدون آسیب به انسجام سیستم لغو نمی شود. عملکرد مالی به شدت سقوط کرد. تنها پس از آنکه مدیران کلایبرن منابع موجود خود را برچیدند و دوباره منابع جدید را وصل کردند ، عملکرد مثبت شروع به بازگشت کرد. "
- منبع
همه موارد فوق به این معنی است که کلید یک استراتژی م effectiveثر و پایدار تمرکز بر ادغام فعالیت ها است. کارآیی عملیاتی به تنهایی یک استراتژی نیست. یک راه خوب برای بررسی عقل این است که بپرسید چرا فعالیت می کنید.

من این اسلاید را از همکار Distiller Rob Ousbey را دوست دارم ،

که برخی از نظریه ها را در زمینه استراتژی بازاریابی وارد می کند:


تسهیل استراتژی بازاریابی

به چه نوع استراتژی نیاز دارید؟
از اینجا شروع کنید:

کدام استراتژی کی؟
نوع استراتژی بازاریابی که استفاده می کنید می تواند (و باید) با تغییر الزامات تجاری تغییر کند. دو س questionsال که شروع خوبی است:

بازار شما چقدر قابل پیش بینی است؟
چقدر بازار قابل انعطاف است (آیا می توانید بر تقاضا ، نیازها و غیره تأثیر بگذارید)؟
بر اساس پاسخ شما به این سوالات ، گزینه هایی وجود دارد. من عبارت "کدام استراتژی کی؟" را دوست دارم:

موقعیت (قلعه)-استراتژی های مبتنی بر موقعیت زمانی بهترین هستند که می خواهید از موقعیت بلندمدت در بازار دفاع کنید. استراتژی ها در این فضا شامل تعمیق فعالیت ها و منابعی است که در یک منطقه خاص دارید. این در بازارهایی که تغییرات زیادی وجود ندارد بهتر است.
استراتژی نفوذ - استراتژی های اهرم در بازارهایی مفید هستند که در آنها نحوه حرکت بازار تأثیر دارد و قابلیت پیش بینی کمتری وجود دارد. قیاس شطرنج خوب است ، زیرا فقط در مورد داشتن مهره های مناسب نیست. همچنین نیاز به انجام حرکات هوشمندانه دارد. یک مثال اخیر که من آن را دوست دارم ، مثال Google است که از Deepmind AI برای کاهش هزینه های مرکز داده تا 15 استفاده می کند. این یک معامله بسیار بزرگ است
فرصت (موج سواری) - استراتژی های فرصت را می توان با موج سواری و موج مقایسه کرد. پیش بینی زمان آمدن آنها یا مدت زمان دوام آنها دشوار است. زمان بندی مهم است و گاهی اوقات به یک زمان خوب دست پیدا می کنید. راه اندازی به گونه ای که به شما امکان استفاده از فرصت ها را در صورت بروز آنها بدهد بسیار مهم است.
احتمالاً توصیه می شود که ترکیبی از هر سه را داشته باشید. من نمودار مورد علاقه تیم تحقیق و توسعه ما را برای توضیح این مورد ، که در زیر نشان داده شده است ، دوست دارم. ایده این است که همیشه بین شانس موفقیت و پاداش توافقی وجود دارد.

نهایی - کریگ بردفورد - Searchlove بوستون - ایجاد نسخه استراتژی دیجیتال

  • پیمان حسینی
  • ۰
  • ۰

این ورودی بازاریابی اینترنتی توسط یکی از اعضای انجمن ما ارسال شده است. نظرات نویسنده کاملاً خود اوست (به استثنای موارد غیرمحتمل هیپنوتیزم) و ممکن است منعکس کننده نظرات موز نباشد.

من می خواهم 10 درس را به اشتراک بگذارم که ای کاش زمانی که من در زمینه SEO و بهینه سازی نرخ تبدیل شروع کردم ، کسی به من یاد داده بود.

من به تازگی 10 سال را در بازاریابی دیجیتال جشن گرفتم و این راهی است که من به جامعه می دهم. همچنین از مشاوران بازاریابی دیگرم که حکایت های تصویری را برای این مقاله به اشتراک گذاشتند ، تشکر می کنم.

شماره 10: جزئیات و فناوری تغییر می کند ، اما اصول ثابت می مانند
هنگامی که من شروع به انجام SEO کردم ، شما در مورد اهمیت محتوا یا پیوندها با افراد بحث می کردید. حدس بزن چی شده؟ آنها هر دو هنوز عناصر کلیدی یک استراتژی SEO خوب هستند.

بری شوارتز و گاب گلدنبرگ در SMX Israel - عکس از RJStreets.com گرفته شده است

یکی از افرادی که این امر را مثال می زند ، بری شوارتز (در بالا ، راست ؛ عکس از خیابان های اورشلیم واقعی) از میزگرد موتور جستجو و شهرت توسعه وب Rustybrick است.

قبل از اینکه دیگران تشخیص دهند که فروشگاه های برنامه اساساً موتورهای جستجوی جدیدی هستند ، او قبلاً بهینه سازی فروشگاه برنامه را انجام می داد ، یکی از تجربیات بسیاری که او با دیگران به اشتراک گذاشت.

بسیار خوب ، بنابراین استفاده از رسانه های اجتماعی از انجمن ها به گروه های فیس بوک تغییر کرده است. MySpace برتری خود را از دست داد. اینستاگرام و Pinterest 10 سال پیش وجود نداشتند. اما حدس بزنید در گروه های فیس بوک ، اینستاگرام و Pinterest باید چه کار کنید؟ محتوای منحصر به فرد ارزشمندی را ارائه دهید و سایر کاربران را مجبور به صحبت در مورد آن و پیوند دادن به آن کنید.

بنابراین دریغ نکنید که از کتابهای قدیمی که در مورد Myspace یا پست مستقیم به شما می گویند ، درس بگیرید. فقط به این فکر کنید که چگونه می توانید این اصول را با فناوری امروز به کار بگیرید.

شماره 9: روابط کلیدی هستند و نیاز به مراقبت مداوم دارند
دانکن موریس و ویل کریچلو از Distilled برخی از دوستانه ترین اعضای جامعه موز بودند که در اوایل فعالیتم در این صنعت با آنها ارتباط برقرار کردم. آنها در اولین کنفرانس من ، SMX West ، به گرمی از من استقبال کردند. آنها نگران بودند که در طول شبکه کسی را نشناسم ، آنها به سرعت این نگرانی را برطرف کردند.

دوستان در این صنعت بسیار حساب می کنند.

آنها با کیفیت عالی به من اشاره کرده اند ، و با یک معرفی گرم برای راه اندازی. آنها مطالب من ، ایده های تاکتیکی منحصر به فرد را که هیچ جا در مورد آنها وبلاگ نیست ، به اشتراک گذاشته اند و به سادگی از جهات مختلف برای من بسیار خوب بوده اند.

من تنها کسی نیستم که چنین احساسی دارد.

"من برخی از نزدیکترین دوستان صنعتی خود را در کنفرانس ها پیدا کرده ام و خوش شانس هستیم که افراد صنعت ما مایل به کمک به دیگران هستند. هر زمان که سوالی در مورد بازاریابی دارم ، همیشه کسی را می توانم پیدا کنم که از طریق اسکایپ ، ایمیل ، WhatsApp ، فیس بوک یا LinkedIn بپرسد و بتواند بر اساس تجربیات خود بینش را به اشتراک بگذارد. "

دوستان من در Shout معتقدند این بخش مهمی از تلاش های آنها در رسانه های اجتماعی است:

"به اشتراک گذاشتن محتوای افراد در شبکه شما می تواند کمک بزرگی در توسعه و حفظ روابط با افراد تأثیرگذار و چشم اندازها باشد."

برعکس ، بسیاری از روابطی که من ایجاد کردم با گذشت زمان پژمرده شد. وقتی برای برقراری مجدد رابطه با دیگران تماس گرفتم ، تعداد قابل توجهی از مردم از برقراری مجدد ارتباط خودداری کردند. روابط دیگر از بین رفت زیرا من آنقدر از رابطه غفلت کرده بودم که کاملاً فراموش کرده بودم که افراد زیادی چه کسانی هستند.

این بزرگترین اشتباهی است که من مرتکب شده ام.

شماره 8: یک کار را همزمان انجام دهید و در شکست های اولیه قبلی استقامت کنید
هر زمان که سعی کردم چندین کسب و کار را اداره کنم ، نتایج همیشه متوسط ​​بوده است. تلاش های مکرر من در بازاریابی وابسته به اعداد درآمد ناچیز منجر شده است. مشاغل اصلی من همیشه مشاوره بوده است ، بنابراین بازاریابی وابسته چیزی نبود که بتوانم روی آن تمرکز کنم.

آریک لیبرمن ، مدیرعامل Pagewiz می گوید: "تمرکز بر یک چیز در یک زمان ، شانس شما را برای دستیابی به پیشرفت های چشمگیر افزایش می دهد." "تصمیم برای توسعه Pagewiz به عنوان یک استارت آپ با بودجه خود ما را به موارد خاصی محدود کرد ، اما در مورد مزایای رقابتی ما نیز به ما آموخت. به جای اینکه بودجه بازاریابی خود را در چندین طرح محدود کنیم ، ما به سادگی بر روی بهینه سازی صفحه فرود تمرکز کردیم. تمرکز به ما این امکان را می دهد تا در یک بازار بسیار رقابتی به سرعت به هزینه کم برای هر خرید دست پیدا کنیم. "

در اینجا چیزی است که من را مجبور به شروع پروژه های نیمه کاره کرد و چگونه در نهایت بر عادت بد غلبه کردم:

من وبلاگ بازاریابی وابسته را خوانده بودم که در آن آنها موفقیت خود را با جزئیات تاکتیکی و آبدار توصیف کردند. من رفتم تا ببینم چه کاری می توانم به طور مشابه انجام دهم. سپس من کمی تحقیق می کنم ، یک منبع ترافیک (معمولاً جستجوی ارگانیک) پیدا می کنم و شروع می کنم.
این امر در خارج از بازاریابی وابسته نیز صادق است. من درباره موفقیت کسی در حمل و نقل قطعی خواندم و فکر کردم ، "من نیز از کجا می توانم محصولات را تهیه کنم؟"
امروزه من دو کار را انجام می دهم:

از وبلاگ هایی که روش های کسب درآمد آنلاین را معرفی می کنند ، اجتناب کنید.
اگر انگیزه لازم برای راه اندازی یک سایت جدید ، کمپین و غیره را پیدا کنم ، ابتدا از خودم می پرسم که "آیا متعهد می شوم که حداقل شش ماه این کار را بهبود بخشیده و آزمایش کنم؟" اگر پاسخ این است که من به راحتی تسلیم می شوم ، پس ارزش پیگیری ندارد.
این امر در مورد مشتریان نیز صادق است - اگر آنها ج

متعهد به حداقل شش ماه نیست ، شروع کار چیست؟

SEO جردن کاستلر رویکرد جالبی دارد که به او کمک می کند تمرکز خود را حفظ کند:

"یک کار را همزمان انجام دهید ، و پشتکار در شکستهای اولیه واقعاً به خانه برسد. یکی از بزرگترین عوامل سقوط نمایندگی سابق من شکسته شدن بود ، تمرکز نداشت. با فرصتهای زیادی که در اختیار ما قرار داشت ، ما سعی کردیم همه آنها را انجام دهیم اما همه ما زیر سطح انجام می شد. اگر ما تمرکز می کردیم ، در حوزه تمرکز خود موفق می شدیم. "
شماره 7: هیچ کانال بازاریابی مناسب برای همه وجود ندارد
هر کانال ویژگی های منحصر به فردی دارد که آن را برای اهداف مختلف مناسب می کند. نکته این است که به سادگی به اهداف خود نگاه کنید و به عقب عمل کنید تا ببینید کدام کانال (ها) برای دستیابی به آنها بهتر است.

علاوه بر مزایا و معایب منحصر به فرد ، هر کانال دارای نقاط ضعف و مزایای خاص خود است. به عنوان مثال ، معرفی برگه های جداگانه Gmail برای تبلیغات اجتماعی و تبلیغات ، ارزش لیست ایمیل ها را بسیار تحت تأثیر قرار داد. این یک مزاحمت بسیار بزرگ است

نوع دیگر عجیب و غریب ، حفره کانال است. روزنه هایی در کانال های بازاریابی وجود دارد ، دیروز وجود داشت و به طور نامحدود وجود خواهد داشت.

gab-hamlet.jpg عضو انجمن Moz Hamlet Batista در زمینه بازاریابی وابسته بسیار رقابتی بسیار موفق است.
دلسوزی برای این عجایب فایده ای ندارد. به شرطی که به دیگران آسیب نرسانید ، معمولاً استفاده از آنها قانونی است - و در شرایط مناسب می تواند کاملاً اخلاقی باشد.

شماره 6: بازدهی در خواندن پست ها و مقالات وبلاگ کاهش می یابد
اگر منبع اصلی یادگیری شما پست های وبلاگ ، پادکست ها و موارد مشابه است ، بیش از آنچه نیاز دارید مرور می کنید و یادگیری مطالب جدید را از دست می دهید.

شما به محتوایی ساختارمند و جامع نیاز دارید تا در زمینه هایی که محتوای مربوط به بازاریابی نمی تواند به شما کمک کند ، به شما کمک کند.

اینجاست که خواندن کتاب ، شرکت در کنفرانس ها و شبکه سازی واقعا ارزشمند است. رویکرد دیگر اگر ترجیح می دهید در وبلاگ ها بمانید این است که چیزهای خوب را برای خودتان انتخاب کنید ، همانطور که بانی استفانیک از بازاریابی اینترنتی نینجا می گوید:

"شما می توانید از یک رسانه رسانه ای اجتماعی به عنوان دروازه ای برای یافتن موضوعات ، نویسندگان و خواندن عمیق مطالب استفاده کنید. من در گذشته از توییتر و در حال حاضر از فیس بوک برای ایجاد یک فید انتخابی عالی استفاده کردم. من یک لیست فالوئر از افراد معتبر تهیه کردم و به طور مداوم فید را انتخاب می کردم - هر کسی را که چیز مفید یا جالبی به اشتراک نمی گذارد از بین می برم. پس از مدتی تکان خوردن ، فیدهای من در حال حاضر پخش جریانی خوبی هستند که تنها مربوط ترین وبلاگ ها و مقاله های جالب را که توسط متخصصان موضوعی که من آنها را می شناسم ، می شناسم ، اعتماد می کنم و محتوایی را فقط برای تبلیغات به اشتراک نمی گذارند ، به من نشان می دهد. شما تعجب خواهید کرد که چگونه بسیاری از افراد باهوش کتابهای خودنویس و سایر مطالب عمیق عالی را که در رادار است نوشته اند! "
شماره 5: سیستم ها کلید نظم و تکرارپذیری هستند
در اینجا برخی از س questionsالات مطرح شده است که در شرایط واقعی برای من و دیگران در غیاب سیستم ها مطرح شده است. آنها ارزش ایجاد سیستم هایی را که دستورالعمل های گام به گام برای دستیابی به نتایج خاص هستند ، با معیارهای مشخص و سلسله مراتب برای پاسخگویی ، در یک بازه زمانی مشخص به شما نشان می دهند.

آیا برای عملکرد موفق این کسب و کار ضروری هستید؟
چرا از ابتدا یک پیشنهاد جدید می نویسید؟ از نو؟
چرا آن کارمند جدید خدمات را آنطور که شما در نظر داشتید انجام نداد؟ آیا رزومه کاری وی پنج سال سابقه دقیق انجام این کار را فهرست نکرده است؟
چگونه احساس می کنید که مشتریان خود را رها کرده و در پوسته عقب نشینی کرده اید؟
موارد فوق برخی از علائم غم انگیز و تأسف بار یک کسب و کار در بحران خلاء سیستم است.

بدون سیستم ، هیچ نتیجه معیاری برای تعریف موفقیت یا شکست وجود ندارد.

بنابراین ، نحوه انجام هر کاری را طوری ثبت کنید که انگار در حال نوشتن یک پست وبلاگ چگونه هستید. معیارهای اصلی را وارد کنید ، چه کسی مسئول اجرای این فرایند است ، چه کسی آنها را پاسخگو می داند ، و مدت زمان لازم برای تکمیل کار.

شماره 4: یک متخصص یا مدیر کانال باورنکردنی لزوماً یک موسس آژانس باورنکردنی نخواهد بود
این افسانه وجود دارد که اگر یک متخصص کانال بتواند ترافیک زیادی را به یک سایت برساند ، به همین راحتی می تواند سایت یا نمایندگی خود را راه اندازی کند. در حالی که این افسانه حقوق متخصصان را افزایش می دهد ، با واقعیت ارتباطی ندارد.

در واقع ، موسس آژانس بسیار بیشتر از کار متخصص انجام می دهد. م founderسس آژانس CRO ممکن است این کار را برای خود و مشتریان انجام دهد ، اما به احتمال زیاد شبکه ، منابع انسانی ، جبران خسارت ، حسابداری ، حقوقی ، بازاریابی و فروش ، تعمیر و نگهداری ساختمان و تجهیزات و غیره را نیز انجام می دهد.

مت آنتونینو ، متخصص سئو از Stack Digital می گوید: درک کنید که مهارت های تجاری مهمتر از مهارت های فنی هستند و تأثیر بیشتری در موفقیت یک شرکت دارند.

"وقتی عکاس بودم ، اغلب در مورد اینکه تجارت بهتر چیست بحث می کنم: کسی که در عکاسی شگفت انگیز است اما در تجارت متوسط ​​است ، یا کسی که در تجارت فوق العاده است اما یک عکاس معمولی است. در طول این سالها من رفت و آمد مردم را تماشا کردم. بدون شکست ، عکاسان بزرگ که کسب و کار را درک نمی کردند ، از بین می روند ، زیرا تا حد زیادی توسط تجار فوق العاده ای که روند خود را به درستی انجام داده اند ، برتری دارند.

  • پیمان حسینی
  • ۰
  • ۰

اندازه گیری ، یا اندازه گیری نکردن؟

وقتی صحبت از ترسیم معیارهای بالقوه در بازاریابی دیجیتال می شود ، من همیشه از خودم یک س askال می پرسم: "آیا می توانم این را اندازه گیری کنم؟"

برای مهمترین عناصر استراتژی شما ، احتمالاً پاسخ مثبت است. اما بازاریابی دیجیتال شامل معیارهای متفاوتی است که ما باید روزانه آنها را دنبال کنیم. اکثر داده هایی که جمع آوری می کنیم درک کلی از آنچه در حال انجام است به ما می دهد ، اما ما را از رسیدن به اهداف تجاری خود بسیار دور می کند. به عنوان مثال ، Google Analytics به تنهایی بیش از 75 گزارش استاندارد دارد و هر یک از آنها را می توان تغییر داد و حتی اطلاعات بیشتری را در اختیار ما قرار داد. به من اعتماد کنید ، اگر در تجزیه و تحلیل عمیق عمل کنید ، سخت است که به هدف خود پایبند باشید. بنابراین ، بله ، مبارزه واقعی است.

من قصد ندارم چرخ را اینجا اختراع کنم. در این مقاله من مهمترین اقداماتی را که باید انجام دهید هنگامی که در نقطه تلاقی برای تعیین اهداف بازاریابی دیجیتال کوتاه مدت یا بلند مدت شرکت خود قرار دارید ، بیان می کنم. شما می پرسید اگر همه چیز به سمت جنوب پیش برود چه؟ چگونه می توانم انتظارات رئیس خود را برآورده کنم؟ آیا من هرگز قادر به غلبه بر یک شکست هستم؟ خوب ، اجازه دهید در اینجا بیش از حد نمایشی نباشیم. ادامه مطلب را بخوانید تا بدانید چرا من به قدرت KPI ها اعتقاد دارم ، دلایلی که نباید از آزمایش بترسید ، اهمیت خارج شدن از محدوده راحتی خود ، نحوه تنظیم صحیح برنامه "برنامه ریزی ، عمل ، اندازه گیری ، بهبود" ، و هنگامی که با کانال های بازاریابی دیجیتال کار می کنید (و چگونه از آنها اشتباه نگیرید) کدام معیارها قابل اعتماد هستند.

انتخاب اهداف مناسب
یک س thatالی که واقعاً نمی خواهید بیش از چند ثانیه برای پاسخ دادن به آن وقت بگذارید این است: "آیا ارزشش را داشت؟" برای اطمینان از اینکه تلاش ، زمان و پولی که برای سفر بازاریابی خود صرف می کنید به هدر نمی رود ، باید دید روشنی از مقصد خود داشته باشید.

بنابراین چگونه می دانید که کدام اهداف برای شما مناسب است؟


بهترین گزینه این است که اهداف خود را به دو گروه جداگانه تقسیم کنید که بر آنها تمرکز دارند:

اهداف کسب و کار
پیگیری پیشرفت داخلی خود
حال ، بیایید ببینیم این اهداف به چه معناست و دستیابی به آنها به چه معناست.

اهداف تجاری
برتی چارلز فوربز یکبار گفت: "اگر تجارت خود را اداره نکنید ، از تجارت رانده خواهید شد."

هدایت هر نوع مشاغل در مسیر درست هرگز یک تکه کیک نیست. و هیچ کس هرگز یافتن نقشه راه برای رسیدن به آنجا را بیهوده ندانسته است.

اهداف ماهیت انتظارات هستند - انتظارات رئیس ، مشتریان ، مدیرعامل شرکت شما یا هر شخص دیگری که در مورد استراتژی تجاری شما باید به آنها توجه شود. آیا جایی برای مصالحه باقی می ماند؟ تصمیم با شماست ، زیرا این اهداف "یکپارچه برای همه" نیستند.

اما آنچه می توانم با اطمینان به شما بگویم این است که شما باید "آن را واقعی نگه دارید" و اطمینان حاصل کنید که اهداف تجاری شما قابل دستیابی و واقع بینانه است. تنظیم آنها مستلزم قاطعیت ، سخت کوشی و پشتکار است. در اینجا چند نکته مفید برای شما وجود دارد:

کمی تحقیق کنید و دریابید که عمده ترین روندهای فعلی در صنعت شما چیست. آیا صنعت شما به سرعت در حال رشد است؟ اعداد دروغ نمی گویند موضوع را بررسی کنید و درصد رشد را بیابید.
برای اطلاع از روندهای کلی صنعت خود از Statista.com استفاده کنید. Statista به ویژه در مورد بازارهای دیجیتال مفید است.
مکان عالی دیگر برای یادگیری در مورد روندهای صنعت ، SimilarWeb است. آنها فهرست جامعی از صنایع را در اختیار دارند که باید به شما در مورد اینکه کدام منابع ترافیکی مفیدتر هستند و چرا آنها را ارائه می دهند ، اطلاعاتی ارائه دهند.
گذشته را به یاد آورید ، در زمان حال زندگی کنید و به آینده فکر کنید. تا آنجا که ممکن است اطلاعات تاریخی جمع آوری کنید. داده های تاریخی حیاتی هستند - به پیش بینی آینده یک شرکت و بازار کمک می کند.

نتایج اینجا باید بر اساس داده های داخلی جمع آوری شده از Google Analytics و Google Tag Manager با تأکید بر تعداد و نوع تراکنش ها و اطلاعات مربوط به مشتریان شما ارائه شود. برای اینکه نتایج دقیق باشد ، این داده ها باید حداقل برای چند ماه جمع آوری شوند. تشخیص روند ضروری است زیرا باید مسائل زیر را درک کنید:
آیا کسب و کار شما تحت تأثیر فصلی قرار می گیرد یا خیر. به عنوان مثال ، صنعت B2B SaaS به طور معمول نزدیک به اواسط ماه ژوئیه دچار رکود می شود و در ابتدای ماه سپتامبر وارد حالت افزایش می شود. اما بدون مقایسه YOY در دست ، نمی توانید بگویید این روند است یا نه. علاوه بر این ، اگر قصد افزایش تبدیلات خود را دارید ، فصلی بودن نیز باید مورد توجه جدی قرار گیرد.
Trends به شما کمک می کند تشخیص دهید کدام کانال ها عملکرد بهتری داشته اند. گاهی اوقات می بینید که روند کلی جلسات در Google Analytics به صورت ماهانه در حال افزایش است ، اما ممکن است به دلیل افزایش کانال های پولی جریان ترافیک شما باشد. در این مورد ، ممکن است مشکلی در ترافیک ارگانیک وجود داشته باشد. تجزیه و تحلیل روندها به شما این امکان را می دهد که ببینید کانال های مختلف بازاریابی دیجیتال چگونه با یکدیگر تفاوت دارند ، چه تاکتیک هایی را باید در نظر داشته باشید و بر چه جنبه های خاصی تمرکز کنید.
آیا به دنبال افزایش نتیجه خود هستید؟ آیا مایل به افزایش فروش خود هستید؟ رم در یک روز ساخته نشده است. به هدف کوچکتری فکر کنید که می تواند گسترده باشد

به جای عذرخواهی در پایان سه ماهه ، تصمیم بگیرید. اما زیاد راحت نباشید اهداف باید شما را به چالش بکشند. اینگونه اتفاقات عالی می افتد!

و هر زمان که اهداف تجاری خود را اندازه گیری می کنید ، پول دقیق ترین شاخص است. هرچه بیشتر ، بهتر. این همه کار سختی که انجام می دهید در صورتی که ضرر و زیان شما را به حداکثر نرساند چیست؟

پیگیری پیشرفت داخلی شما
قبلاً اشاره کردم که ما توسط انواع داده های بازاریابی دیجیتال که از کانال ها یا ابزارهای مختلف سرچشمه می گیرد ، مورد بمباران قرار می گیریم. این داده ها بی ثمر می مانند مگر اینکه با اهداف تجاری شما ارتباط داشته باشند ، اما اینجاست که شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) بسیار مرتبط می شوند. KPI اندازه گیری ای است که نشان می دهد یک شرکت تا چه حد به اهداف اصلی تجاری خود دست یافته است.

اگر KPI های مناسب را برای ردیابی قفل کنید ، خود را در برابر اتخاذ تصمیمات بازاریابی بی سواد بیمه خواهید کرد. هر شرکتی نیازهای منحصر به فردی دارد. بنابراین هنگامی که با انتخاب KPI خود روبرو می شوید ، بدیهی است که باید به دنبال آنهایی باشید که به شما در رسیدن به اهداف تجاری شما کمک می کنند ، نه اینکه مانع شما شوند.

در اینجا می خواهم KPI هایی را که در دستیابی به اهداف تجاری شما کمک نمی کنند ، مورد تأکید قرار دهم.

بر اساس تجربیات گذشته ، آنچه را که من به آن پی برده ام نشان می دهد:

در بازاریابی رویدادی ، استفاده از تعداد سرنخ های جمع آوری شده در طول یک رویداد به عنوان شاخص موفقیت ، معمول است: هرچه بیشتر ، بهتر. با این حال ، مشکل این است که این معیار واقعاً برای فعالیت فروش صحبت نمی کند. شما سعی می کنید تا آنجا که می توانید امتیاز کسب کنید ، هر یک از نشان ها ، از جمله افرادی که در غرفه نزدیک هستند را به شدت اسکن کنید تا بتوانید رئیس خود را با تعداد زیادی تحت تأثیر قرار دهید. در نهایت ، شما ممکن است تعداد زیادی از سرنخ ها را داشته باشید ، اما اکثر آنها بی فایده خواهند بود. اگر KPI غالب شما فروش باشد ، داشتن تعداد زیادی سرنخ چیست؟ شما می توانید تنها دو جلسه فروش موفق داشته باشید اما هنوز به سهمیه خود برسید.
معیار دیگری که من فکر می کنم بازاریابان ایمیل نباید اصلاً عرق کنند این است که نرخ لغو اشتراک شما را تا آنجا که ممکن است پایین نگه دارید.

اگر چیزی که دنبال آن هستید فروش باشد ، منطقی نیست. بدون شک ، شما باید نرخ لغو اشتراک خود را زیر نظر داشته باشید ، اما در اینجا معیار اصلی نیست. کاربرانی که اشتراک خود را لغو کرده اند به خدمات شما علاقه مند نیستند ، بنابراین از این مشتریان عبور کنید و روی کسانی که با پیام های شما در تعامل هستند تمرکز کنید. سعی کنید تعداد این کاربران را افزایش دهید. شما به افراد کمتری نیاز دارید که به طور تصادفی در لیست شما مشترک شده اند و افراد بیشتری باز می شوند ، کلیک می کنند و سپس خرید می کنند. به همین سادگی!
فرض کنید می خواهید برای استراتژی SEO خود اهدافی تعیین کنید. هدف کسب و کار در اینجا افزایش جریان درآمد شما از ترافیک ارگانیک است. شما همچنین باید یک عدد دقیق برای هدف گذاری در کوتاه مدت و بلند مدت تعریف کنید. با این حال ، برای اجرای این تاکتیک ها ، باید فرآیندهای داخلی مانند:

قابلیت مشاهده سایت (رتبه بندی ، محتوا ، بک لینک)
رفتار کاربر در صفحه (نرخ بازگشت/خروج ، قابلیت استفاده ، مدت زمان جلسه)
ملاحظات فنی (سرعت سایت ، تغییر مسیرها ، دسترسی ، ساختار سایت)
این گروه ها عمومی هستند و تقریباً برای هر سایتی متفاوت است ، بسته به اینکه بیشتر روی چه فرآیندهایی تمرکز کرده اید. نکته خوب این است که پس از تعیین دقیق ، این معیارهای داخلی باید به شما کمک کند بفهمید که آیا اهداف تجاری شما در مراحل اولیه قابل دستیابی است یا خیر.

قدرت آزمایش
وقتی نوبت به هر فرآیند تجاری می رسد ، باید آماده آزمایش باشید. داده ها می توانند سرنخ هایی در مورد رفتارهای گذشته کاربران به ما بدهند ، نه در مورد نحوه واکنش آنها در برابر تغییرات جسورانه آینده - یعنی اگر فرآیند شما و تعداد کاربران شما این اجازه را بدهند. اگر فقط 100 کاربر به طور روزانه دارید ، در چنین تمرین بی اهمیتی مانند آزمایش A/B هیچ فایده ای ندارد. خوشبختانه موارد زیادی وجود دارد که می توانید روی آنها کار کنید ، مانند کار در کانال هایی که به شما امکان می دهد نتایج را در یک چشم انداز کوتاه مدت مشاهده کنید. و در مورد SEO ، این قطعاً شامل تجزیه و تحلیل ترافیک است ، به طوری که می توانید ببینید پیوند از یک سایت خاص به دردسر می خورد یا خیر.

به گفته جیم منزی ، بنیانگذار فناوری های پیش بینی کاربردی و استفان تامکه ، استاد دانشکده تجارت هاروارد ، به دلیل بی شمار چالش های سازمانی و فنی ، فرایند آزمایش آسان تر از انجام آن است.

نویسندگان مقاله نتیجه می گیرند که شرکت ها باید از خود چندین س crucialال مهم و در عین حال دردناک آشکار بپرسند: آیا این آزمایش هدف مشخصی دارد؟ آیا آزمایش امکان پذیر است؟ چگونه می توانیم نتایج قابل اطمینان را تضمین کنیم؟ آیا بیشترین ارزش را از آزمایش بدست آورده ایم؟

یک لحظه وقت بگذارید و فکر کنید اگر می توانید به هر یک از این موارد پاسخ دهید.

برنامه ریزی ، عمل ، اندازه گیری ، بهبود
من بازاریابی دیجیتال را ترکیبی از حقایق و قضاوت می دانم. هیچ رویکرد تحلیلی وجود ندارد که بتواند در نهایت به شما بگوید که در مسیر درستی هستید ، به شما پشت بزند و بگوید: "کار بسیار خوبی است ، رفیق! راهی برای رفتن! " به همین دلیل احساس می کنم فضای صنعت بازاریابی دیجیتال مملو از تردید ، عدم اطمینان و تردید است.

سوم

 

  • پیمان حسینی